اگر بتوانيم به اين پرسش كه چرا اكثر نمايندگان موفق و نامدار از حوزه هاي انتخابيه ي بزرگ در مي آيند، رمز موفقيت يك نماينده را در «حقيقت» ِ ماجرا پيدا مي كنيم. نمايندگان شهرهاي بزرگ، اغلب دغدغه ي محلي ندارند و آسوده خاطر به امور كلان نمايندگي و وظايف و اختيارات تعريف شده شان در قانون اساسي مي پردازند.
نماينده در حوزه انتخابيه ي كوچك ( از نظر كمي و كيفي ) به سمت اموري كشيده مي شود كه ربطي به او ندارد. او پيگير و خبررسان مسائلي مي شود كه كار دولت است. يعني الآن اگر از فرماندار شهرستان اهروهريس به عنوان نماينده ي عالي دولت فهرستي از عملكرد دولت در اين شهرستانها را بخواهيم دقيقاً ليستي شبيه آن چه نماينده ي اين شهرستان در مجلس داده است، مي دهد. اتفاق عجيب اين كه الآن اگر در مورد اهر غفلت و كم كاري شده و اهر از عدالت ورزي كم نصيب شده است، مردم به جاي دولت، يقه ي نماينده را گرفته اند. هرچند در شكل گيري اين رويه ي نادرست خود نماينده نيز مقصر باشد. حال آن كه مسعودي ريحان در پايان دوره ي نمايندگي اش اذعان مي كند كه « كار نماينده، نقد و نظارت است».
اگر نماينده به نقد و نظارت پرداخت آيا حوزه ي انتخابيه ي او از سوي دولت رها خواهد شد؟ دو مثال روشن پيش روي ماست. در اهر اغلب شهروندان بر توفيقات نسبي نماينده كليبر در برخي امور اشاره دارند ( البته بايد نظر شهروندان كليبر و هوراند را نيز شنيد) و اين در حالي است كه نماينده ي اصولگراي كليبر با دولت ميانه ي حسنه اي دارد و نماينده ي اهر از ابتداي دوره نمايندگي اش در صف مقابل دولت قرار گرفت. به پاسخ اين پرسش هم بينديشيم كه آيا ارسلان فتحي پور از غلامحسين مسعودي ريحان باسوادتر و با تجربه تر است؟ نكات مطروح در نطق هاي نماينده ي اهر و هريس و متون « سؤال» ها و تذكرها و نامه هايي كه او نوشته است، در روشن شدن مسئله ما را كمك مي كند. امضاي مسعودي ريحان حتي در ذيل طرح سؤال از رئيس جمهور نيز نشست. مسئله اي كه گفته مي شود چه بسا در رد صلاحيت او از سوي وزارت كشور ( دولت) دخيل باشد. بي ترديد تاريخ روشن مي كند كه حق با امضا كنندگان طرح سؤال از رئيس جمهور بود يا طيف مقابل؟
از طرفي هر رويدادي را بايد در موقعيت زماني خود سنجيد و عملكرد مسعودي ريحان خارج از عملكرد كلي مجلس هشتم نيز نبوده است. مجلسي كه حتي بسياري از نمايندگان آن بر ضعف و سستي و قصورش در عمل به وظايف و اختياراتش اذعان دارند.
ساختار نمايندگي مردم در « حقيقت » به درستي و ظرافت تعريف و تدوين و به امضاي مردم رسيده است حال آن كه در « واقعيت » و در مقام عمل به نظر مي رسد در عملياتي شدن اين ساختار مشكلات عمده اي وجود دارد.
جعفر خضوعي
نظرات شما عزیزان:
|